English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7649 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
all the better U چه بهتر
so much the better U چه بهتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
enhance U بهتر یا واضح تر کردن
enhanced U بهتر یا واضح تر کردن
enhances U بهتر یا واضح تر کردن
enhancing U بهتر یا واضح تر کردن
lag U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lagged U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
lags U زمانی که طول می کشد تا تصویر بهتر دیده میشود و پس از نمایش آن روی صففحه CRT
preferably U بطور بهتر
adjustment U تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustments U تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
better U بهتر
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
adjust U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts U تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
ameliorate U بهتر کردن
ameliorate U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorated U بهتر کردن
ameliorated U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorates U بهتر کردن
ameliorates U بهتر شدن بهبودی یافتن
ameliorating U بهتر کردن
ameliorating U بهتر شدن بهبودی یافتن
outsell U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsold U بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
modifies U بهتر کردن
modify U بهتر کردن
modifying U بهتر کردن
improve U بهتر کردن اصلاح کردن
improved U بهتر کردن اصلاح کردن
improves U بهتر کردن اصلاح کردن
improving U بهتر کردن اصلاح کردن
rounding U ایجاد یک حرف با فاهر بهتر
rounding U ایجاد دید بهتر در گرافیک
outdo U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoes U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
outdoing U بهتر از دیگری انجام دادن شکست دادن
amend U بهتر کردن بهبودی یافتن
amended U بهتر کردن بهبودی یافتن
amending U بهتر کردن بهبودی یافتن
amelioration U بهتر شدن
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
modification U بهتر کردن مدل
above rubies U بهتر از یاقوت
acid diluent ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
ameliorative U بهتر شونده
ameliorator U بهتر کننده
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
cote U بهتر بودن از
hardening and temper U بهتر کردن تشویه ی فولاد
he works better U او بهتر کار میکند
hole job U شکست دادن حریف با شروع بهتر
hole shot U شکست دادن حریف با شروع بهتر
i know you better than he U من شما را بهتر میشناسم تااو
i should p stay at home U بهتر است در خانه بمانم
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
it was no better U هیچ بهتر نبود
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
letter quality printing U چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
meliorate U بهتر شدن
meliorative U بهتر شونده
multipass overlap U سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
ours was better than theirs U مال ما بهتر از مال انها بود
out act U بهتر انجام دادن از
outplay U بازی بهتر از حریف
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
quick kick U کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
so much the better for me U بهتر من
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
tea is preferable to water U چایی از اب بهتر است
the best of all U از همه بهتر
the better plan is to U بهتر این است که .....
the more better the best U بهتر
to change to the better U بهتر شدن
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
you ought to know better U شما باید بهتر از این بدانید
So much the better. U دیگه بهتر
I know best where my interests lie. U صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
This photo does not do you justice. U خودتان از عکستان بهتر هستید
He is the best physician as physicians go. U نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
Other Matches
better than U بهتر از
on the mend <idiom> U بهتر شدن
might as well <idiom> U ترجیحا بهتر
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
I feel it is appropriate ... U به نظر من بهتر است که ...
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> U همدلى از همزبانى بهتر است .
Better late then never. <proverb> U تاخیر بهتر از هرگز است .
Do you have anything better? U آیا چیزی بهتر دارید؟
to get back on one's feet U وضعیت خود را بهتر کردن
think better of <idiom> U رسیدگی دوباره به چیزی وتصمیمگیری بهتر
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
She has known better days in her youth . U معلومه که در جوانی وضعش بهتر بوده
Better do it than wish it done. <proverb> U شروع عمل بهتر از آرزوى انجام آن.
Better late than never! <proverb> U دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Better late than never. <proverb> U دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
Do you have a room with a better view? U آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
Are you feeling any better? U آیا حال شما کمی بهتر است؟
carbonet hardness U درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
go-getter <idiom> U شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
You're improving. <idiom> U دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions U این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
every cloud has a silver lining <idiom> U [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
Half a loaf is better than no bread . <proverb> U نیم قرص نانى بهتر از بى نانى است.
summer resorts U ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1to as
1she kept the polite small talk going.
1i was rebelling now
1wildlike
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
1Leberschwellung
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com